۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه

درست می شم یا نه

هروز به جای آنکه خودم را توی آیین درست کنم

می روم خیابان بغلی

آنجا یک کیوسک هست

کیوسکی که در آن به آدم ها و البته زنها می گویند

چگونه سر و وضعش را درست کند

حالا هر روز به آنجا می روم

تا از توصیه هایشان بهره مند شوم

دستم را برای ریمل می برم

از دستم می گیرد

به مارکش نگاهی می اندازد

نیوا هست نه

نه نه نه نه نه . این یکی نمی شود

آنجا انواع و اقسام گره زدن روسری را می آموزم

لاک ناخن

جنسش چیست؟ پانتون. رو به دیگری :یادت می ماند

من هر روز خودم را آنطوری که آنها می گویند درست می کنم

من خودم را درست می کنم

من هر روز به خیابان بغلی می روم

داخل کیوسک

سلام آقای پلیس که داری زیر چشمی زاغم را می زنی

سلام خانم های پلیس که مرتب تمام روز را با هم پچ پچ می کنید

درباره ژل لب من صحبت می کنید

یا پلو قورمه سبزی

سلام منم مهمان هرروزتان

امروز چطور به نظر می رسم

با شما نبودم خانم های پلیس

این یکی را باید آقای پلیس بگوید

مانتوی جدیدیم اوضاعش چطور است

برآمدگی فرورفتگی چیزی نمی بینید

مورد خاصی نیست

پس چرا من هر روز باید اینجا پلاس باشم

نظرتون چیه

درست می شم یا نه

21/10/1387

۱ نظر:

ناشناس گفت...

شعر اجتماعی موفقی است و با آن بیشتر از بقیه شعرهایت ارتباط برقرار کردم خود من گرایش به سمت شعرهای کلاسیک دارم با آن اوزان و محدودیتها چون به نظرم طنز با آن قالب بهتر کنار می‌آید ولی اذعان می‌کنم که در قالب کلاسیک نمی‌توان محتوایی را که تو اکنون ارائه کردی عرضه کرد
این شعر تو راز کمتری را در خود دارد و از نظر من این از محسنات آن است چون شاید طلب همدلی با تجربه‌هایی که به نحوی مبهم در شعر شخص مطرح می‌شوند چندان بجا نباشد