۱۳۸۶ بهمن ۳۰, سهشنبه
پایگاه تاریخ و تمدن ایران بزرگ
پایگاه تاریخ و تمدن ایران بزرگ وب سایت مناسبی برای کسب اطلاعاتی در حوزه زبانشناسی،واژه نامه، شخصیت های بزرگ تاریخ،اقوام شناسی،ادبیات ، موسیقی و ادیان و موسیقی .خیلی از مطالب به صورت فشرده (پی دی اف) بروی سایت قرار گرفته است
شعار سایت اتحاد جهت یکی شدن همه اقوام ایرانی است؛ به نظر می رسد گردانندگان سایت توجه چندانی به این جمله و معنای آن نکرده اند،زیرا این تلاش به نظر می رسد امر چندان پسندیده ایی نیست।درجایی که تنوع فرهنگی شعار سازمانهای جهانی مثل سازمان ملل و یونسکو است؛باید در بکار بردن کلمات حساسیت بیشتری به خرج داد.
۱۳۸۶ بهمن ۲۸, یکشنبه
کتاب های الکترونیکی
کتاب های الکترونیکی کم کم دارند جای خود را باز می کنند یا جایشان را باز کرده اند و ما از قافله عقب مانده ایم
کتابهای الکترونیکی پارس را به تازگی یافته ام
نشر الکترونیک پارسی در آغاز راه ا ست
اگر این مشکل کپی رایت را حل می کردیم...
۱۳۸۶ بهمن ۱۶, سهشنبه
جمع قرآن و حافظ و مولوی و سعدی و فردوسی در recent
بعضی سایت ها هستند که آدم در برخورد با آنها آنقدر ذوق زده می شود که دوست دارد تا یافته اش را جار بزند بلکه کس یا کسان دیگری را در شادی خود سهیم کند.
http://www.recent.ir/ از این گونه اتفاقات است.
داشتم این بیت شعر مولوی(مرده بدم زنده شدم ...) را زمزمه می کردم، کنجکاو شدم شعر کاملش را اینترنت جستجو کنم. همینطوری تایپ کردم
مرده بدم زنده شدم ...
صفحه ای ظاهر شد با متن کامل شعر با این آدرس http://mowlavi.recent.ir/default.aspx?item=14307
جستجوی بیشتر اشعار شاعران نامی پارسی ( حافظ و مولوی و سعدی و فردوسی)به همراه متن قرآن و خط نستعلیق و صفحه ایی مخصوص شهید آوینی را بر من هویدا کرد. بیش از این به گزافه سخن نمی گویم، تنها این مطلب ماند که این کار ارزشمند حاصل ذوق ورزی خانم دکتر طاهره چنگیز مدیر مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
است که در حاشیه خدمات علمی که این وب سایت http://library.recent.ir/ به کتابخانه ها و مراکز علمی می دهد، امکان دسترسی به این مجموعه ارزشمند هنری و دینی را نیز فراهم آورده است.
همین جا سپاس خود را از پدید آورندگان این وب سایت بیان می دارم.
۱۳۸۶ بهمن ۱۵, دوشنبه
آزادی!
اشاراتی به ايران درودی
پيش از تو صورتگران بسيار
از آميزهی برگها
آهوان برآوردند;
يا در خطوط ِ کوهپايهيي
رمهيي که شباناش
در کج و کوج ِ ابر و ستيغ ِ کوه نهان است;
يا به سيری و سادهگي
در جنگل ِ پُرنگار ِ مهآلود
گوزني را گرسنه
که ماغ ميکشد.
تو خطوط ِ شباهت را تصوير کن:
آه و آهن و آهک ِ زنده
دود و دروغ و درد را.
ــ که خاموشي تقوای ما نيست.
□
سکوت ِ آب
ميتواند خشکي باشد و فرياد ِ عطش;
سکوت ِ گندم
ميتواند گرسنهگي باشد
و غريو ِ پيروزمند ِ قحط;
همچنان که سکوت ِ آفتاب ظلمات است
ــ اما سکوت ِ آدمي فقدان ِ جهان و خداست:
غريو راتصوير کن!
عصر ِ مرادر منحني تازيانه به نيشخط ِ رنج;
همسايهی مرا بيگانه با اميد و خدا;
و حرمت ِ ما راکه به دينار و درم برکشيدهاند و فروخته.
□
تماميِ الفاظ ِ جهان را در اختيار داشتيم
و آن نگفتيم که به کار آيد
چرا که تنها يک سخن يک سخن در ميانه نبود:
ــ آزادی!
ما نگفتيم
تو تصويرش کن! ۱۴ اسفند ِ ۱۳۵۱
احمد شاملو
اشتراک در:
پستها (Atom)