آه اگر آزادی سرودی ميخواند
کوچک
همچون گلوگاه ِ پرندهيي،
هيچکجا ديواری فروريخته بر جای نميماند.
ساليان ِ بسيار نميبايست
دريافتن را
که هر ويرانه نشاني از غياب ِانسانيست
که حضور ِ انسان
آبادانيست.
□
همچون زخمي
همه عُمر
خونابه چکنده
همچون زخمي
همه عُمر
به دردی خشک تپنده،
به نعرهيي
چشم بر جهان گشوده
به نفرتي
از خود شونده، ــ
غياب ِبزرگ چنين بود
سرگذشت ِ ويرانه چنين بود.
□
آه اگر آزادی سرودی ميخواند
کوچک
کوچکتر حتا
از گلوگاه ِ يکي پرنده!
احمد شاملو
دی ِ ۱۳۵۵رم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر