۱۳۸۷ آبان ۳, جمعه

درباره کسانی که در زندگی ام تا ثیر گذار بوده اند

همین جوری به ذهنم رسید.شایدم جای خوندم.وبلاگی چیزی.توی زندگی آدم یه کسایی هستند که تاثیرات عمیقی روی آدم میذارن.شایدم یه کتاب یا موسیقی یا هر چیز دیگه.خوب بذار فکر کنم. فعلن که آقای بسطامی دبیر ریاضی دوم و سوم راهنمایی بدجوری تو ذهنم حک شده.قبلش رو نمیدونم.شایدم الان یادم نیست. توی کلاس دوم cبودیم.قد بلند با هیکل تنومند.کمی از موهاش سفید شده بود.بچه ها میگفتن جوونیهاش بوکسور بوده.دبیر ریاضی بود.گمون نکنم تو مدرسه از ریاضی سخت ترم باشه.همیشه آروم بود.عجیب به دلش می نشست.مث هیچ معلم ریاضی دیگه ایی نبود.از قضا با حضور کرمی چاخان.ناصر رتیل.احمدیان فنر ،رضا سر سرخ و شهرام و گروه دیگه ایی از اراذل کلاس ما .کلاس ما مفتخر به خفن ترین کلاس مدرسه بود.همین و بس که سه تا از بچه ها درگیری فیزیکی با دبیر ادبیات،اجتماعی و علوم داشتن. اما دبیر ریاضی یه چیز دیگه ایی بود.مخ همه رو پیاده کرده بود.آمیزه ایی از جذبه و مهربانی.سال سوم بودیم.امتحان ریاضی بین سه کلاس به صورت مشترک برگزار شد. طراحش هم معلم ریاضی ما بسطامی بود.خوب نوشته بودم.اما فکرش رو نمی کردم 19.5بشم.من بیشترین نمره رو تو سه کلاس گرفته بودم.نیم نمره هم ارفاق کرد شدم بیست.و از اون روز تا النی که این پست رو می نویسم هنوز بیست نگرفتم.همون یکی.اونم سوم راهنمایی.اونم درس ریاضی.داشت یادم می رفت.اون امتحان رو خوب یادمه.سوالات رو که پخش کرد بعد از چند دقیقه رفت دفتر.دیگه هم نیومد تا آخر زنگ.هیچکس پچ پچ نکرد.شاید یواشکی ورقه های همدیگه رو نگاه کرده بودیم.اما همه ساکت بودن.همه سرشون تو ورقه امتحان.آروم.کلاس ما خفن ترین کلاس بود.یادش به خیر آقای بسطامی...