رولان بارت به درستی بر نکته ایی اشاره می نماید که راه را بر هر تحلیل و اظهار نظر کلی و از جانب همه مخاطبان می بندد وی با توجه به مسئله دریافت مخاطب، اثر را از صاحب آن جدا دانسته و با این جمله (تولد خواننده و مرگ مولف) نشان می دهد که به تعداد مخاطبان امکان رمزگشایی از یک اثر وجو دارد؛ گرچه امبرتو اکوبعدها با تفکیک متون باز و بسته برخی متون را دارای قابلیت بیشتر و برخی را با قابلیت تاویل کمتر ارزیابی کرد. قصد داشتم به این مسئله اشاره کنم که مخاطبان در برخورد با سریال مرد هزار چهره برداشت های مختلفی می کنند. هایی که با تفسیر من و شما متفاوت باشد این موضوع تا حد زیادی ناشی از تجربه زیسته متفاوت آدم هاست. گروهی از مخاطبان شاید تنها سریالی سرگرم کننده باشد برای ایجاد لحظاتی شاد در ایام نوروز . برخی با خنده تایید می کنند که رفتارهای اغراق آمیز شخصیت های داستان انعکاسی از فضای زندگی روزمره است و برخی دیگر در هر پلان و سکانسی به دنبال چیز خاصی می گردند. می گویند در یک قسمت به نقد طرح امنیت اجتماعی پرداخته شده یا در قسمتی دیگر به نقد روشنفکری یا حتی جلوتر از اینها مدعی اند که حرکات مهران مدیری مانند شخصیت خاصی است، و خیلی تفسیرهای دیگر که نمی دانیم. حکم کلی برای همه مخاطبان صادر کردن،ارائه یک برداشت خاص نمی تواند همواره پاسخگو باشد، گر چه ارائه تفسیرهای عمیق در درک انتقادی مخاطب و افزایش سواد بصری او بسیار موثر و راهگشاست.
۱ نظر:
سلام .وقتتون بخیر. مطلبی درباره طنز مدیری نوشته ام که در عنوان زیر می توانید آن را بخوانید.
www.netnigar.blogspot.com
با آرزوی موفقیت.
ارسال یک نظر