بعضی سریال ها و فیلم ها عجیب به دل مردم می نشیند و استقبال خوبی از آنها می شود
حالا چه از نوع اشک و آه و اولترافداکارانه اش مثل یانگوم که حتی رئیس میراث فرهنگی را هم احساساتی کرد تا از وی به عنوان یک میراث زنده تقدیر کند و چه از نوع طنز و خنده اش مثل چارخونه
علی الاصول و فی الواقع رازی در این میان پنهان است که مخاطبان فهیم را به این قسم از سریال ها
مشتاق می کند
در اینجا از یانگوم و جذبه هایش البته سوءظن نشود مراد جذبه های سریال است تا وقتی دیگر اما بد نیست تا به چارخونه و طنز جاری بر آن نیم نگاهی بیفکنیم
کشش مخاطب به این اقمار سریال ها شاید حکایت از همدلی مخاطب با آنچه به نمایش درآمده داشته باشد
شاید مخاطب تصویری از خود ولو کاریکاتوری را بر صفحه جادو می بیند
من این را بیش از آنکه ناشی از خودآگاه کارگردان و عوامل صحنه بدانم،ناشی از ناخودآگاه کارگردان و عوامل و صد البته بداهه های بازیگران آن می دانم، در این قسم سریال ها به دلیل تنگی وقت مجال برای بازی های بداهه بسیار است و این بازیگر است که بر اساس درونمایه خود شخصیت های سریال ها شکل می دهد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر